تاریخ ایران تاريخ ايران

اجازۀ نشر و پخش کتابها:
به همۀ کتابخانه ها و انتشاراتیها در ایران و بیرون از ایران اجازه می‌دهم کە هرکدام از تألیفاتِ من (امیرحسین خنجی) کە در وبگاه ایران تاریخ نهاده شده است چاپ و منتشر کنند، و من کە هدفم خدمت به تاریخ و فرهنگ ایران زمین است انتظار هیچ پاداشی ندارم جز سپاس از ایرانیان فرهنگ دوست و میهن پرست
منتشر کردن فایلهای پی دی اف که در وبگاه ایران تاریخ گذاشته شده است بر روی سی‌دی و دی‌وی‌دی در هر جا و برای همگان آزاد است مشروط بر آن که بدون دستکاری و به شکل اصلی و عین فایل پی دی اف باشد، و این کاری است کە کمک بە نشر فرهنگ ایرانی است. این اجازه شامل نشر در وبگاهها و وبلاگها نیز می‌شود.

تاریخ ایران تاريخ ايران

 

 

نگاهی به شاهنشاهی پارسیان. ویدیو مستند تاریخی/ ۴۵ دقیقه
شکوه یک دولت سیکیولار جهانی

 

کوروشنامه
تألیف گزینوفون

زندگی‌نامۀ کوروش بزرگ
ترجمۀ پارسی رضا مشایخی

 

اناباسیس
تألیف گزینوفون
لشکرکشی کوروش کهتر
و داستان  فرار ده هزار یونانی
ترجمۀ پارسی وجید مازندرانی

تاریخ ایران زمین از دورترین دوران تا سال ۶۲۸ میلادی


متن کامل کتاب در دو مجلد،  نسخۀ چاپی، نسخۀ پنجم، خردادماه ۱۳۹۲

جلد اول،  پی دی اف، ۵۸۲ صفحه، PDF 21.0 MB

جلد دوم، پی دی اف، ۶۶۶ صفحه، PDF 23.5 MB


کتاب در ۳۴ گفتار (۳۴ فایل جداگانه) برای کسانی که سرعت انترنت پائین دارند
و برای کسانی کە می‌خواهند کتاب را گفتارگفتار بخوانند

بخش نخست : پیدایش ایران

موضوعاتِ بخش نخست
۱. قوم ایرانی
۱) سرزمین آریان. ۲) مهاجرتهای آریان. ۳) ایرانیان و ایران‌زمین. ۴) اساطیر ایرانی.

۲. زرتشت و دین ایرانی
۱) ظهور زرتشت. ۲) تعالیم زرتشت. ۳) فضایل ملکوتی در تعالیم زرتشت. ۴) اصول دین زرتشت. ۵) مرام‌نامۀ آئینِ زرتشت ۶) انتشار آئین زرتشت.

۳. تاریخ ماقبل ماد
 ۱) گوتی‌ها و لولوبی‌ها. ۲) کاشی‌ها. ۳) تمدن خوزِیّە (عیلام). ۴) پادشاهی مان‌نا (مغان) در آذربایجان.

۴. پاشاهی ماد
۱) دیائوکو. ۲) فره ورتیش. ۳) خشَتریتَە بنیان‌گذار پادشاهی ماد. ۴) هوخشَترَ بنیان‌گذار شاهنشاهی ایران. ۵) تصرف کشور آشور توسط هوخشَترَ. ۶) تصرف کشور آرمنيّە توسط هوخشترَ. ۷) جنگ هوخشترَ با شاه لیدِيَە. ۸) نظام پادشاهی ماد در زمان هوخشترَ. ۹) احتمال تدوین اوستا درزمان هوخشترَ. ۱۰) اَشَتِیاگ، آخرین شاه ماد. ۱۱) قبایل پارس و فرجام شاهنشاهی ماد
.


بخش دوم : شاهنشاهی هخامنشی

موضوعاتِ بخش دوم
۵. کوروش بزرگ
۱) تسخیر کشور لیدِيَە توسط کوروش بزرگ. ۲) اوضاع میان‌رودان در زمان بەسلطنت نشستن کوروش بزرگ. ۳) تسخیر امپراتوری بابل توسط کوروش بزرگ. ۴) شخصیت کوروش بزرگ.

۶. کام‌بوجیە و تسخیر مصر
۱) اوضاع مصر فرعونی در زمان کوروش بزرگ. ۲) تسخیر مصر فرعونی توسط کام‌بوجیە. ۳) شخصیت کام‌بوجيَە.
• داستان بردِيَە و گاؤماتَە

۷. داستان بردیا و گائوماتا

۸. داریوش بزرگ
۱) جنگهای داریوش بزرگ با رقیبان قدرت. ۲) اقدامات داریوش بزرگ در مصر.  ۳) تسخیر سرزمینهای اروپایی توسط داریوش بزرگ. ۴) تسخیر گندارَ و سند توسط داریوش بزرگ. ۵) شخصیت داریوش بزرگ.

۹. سنگ‌نبشته‌های داریوش بزرگ در بغستان و استخر

۱) سنگ‌نبشتۀ داریوش بزرگ در بغستان. ۲) سنگ‌نبشتۀ داریوش بزرگ در استخر

۱۰. تئوری سیاسی شاهنشاهی

۱۱. خشیارشا و یونانیان
۱) داستان جنگ ماراتون. ۲) داستان لشکرکشی خشیارشا بەیونان. ۳) نگاهی بەیونان باستان و روابط آن با ایران.

۱۲. اردشیر اول و داریوش دوم
۱) اَردَشَیر اول. ۲) جنبش استقلال‌طلبانه در مصر. ۳) یونان در زمان اَردَشَیر اول.  ۴) خشیارشا دوم و داریوش دوم.

۱۳. اَردَشَیر دوم و کوروش کهتر
۱) شورش ناکامِ کوروشِ کهتر بر ضدِ اردشیر دوم. ۲) داستانِ بازگشت ده هزار مزدور یونانی. ۳) شخصیت اَردَشَیر دوم. ۴) روابط یونان با ایران در زمان اَردَشَیر دوم. ۵) مصر در زمان اَردَشَیر دوم.

۱۴. اردشیر سوم و داریوش سوم
۱) اَردَشَیر سوم. ۲) سرکوب شورش فینیقيّه و مصر. ۳) داریوش سوم، فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی.

۱۵. داستانهای کتیسیاس دروغین

۱۶. افسانۀ پوریم (داستان استر و مردخای)


بخش سوم : هلینی‌ها در ایران

موضوعاتِ بخش سوم
۱۷. برآمدنِ اسکندر مقدونی 
۱) لشکرکشی اسکندر بەاناتولی. ۲) جنگ سرنوشت ساز ایسوس. ۳) سقوط سوریه و فینیقِيّه. ۵) سقوط فلسطین و مصر. ۶) جنگ گاؤگمل.

۱۸. براندازی شاهنشاهی هخامنشی توسط اسکندر
۱) سقوط بابل و شوش. ۲) سقوط استخر و بەآتش کشیده شدن تخت جمشید. ۳) فرجام داریوش سوم. ۵) طرح ترور اسکندر توسط یونانیان مخالف خدایی او. ۶) فروریزیِ آخرین سنگر هخامنشی. ۶) لشکرکشی اسکندر بەسرزمینهای قلمرو هخامنشی در پنجاب و سِند. ۷) تاج‌گذاریِ اسکندر در پاسارگاد. ۸) ازدواج افسران مقدونی با دوشیزگان ایرانی. ۹) تأثیر فرهنگ ایرانی بر اسکندر. ۱۰) مرگ اسکندر.

۱۹. خاورمیانه پس از اسکندر
۱) جنگهای داخلی بیست و دو سالۀ سرداران مقدونی. ۲)
پادشاهی سلوکوس و جانشینانش.  


بخش چهارم : شاهنشاهی پارتیان

موضوعاتِ بخش چهارم
۲۰. تشکیل سلطنت در پارت
۱) نخستین شاهان پارتی. ۲. مهرداد اول. ۳) فرهاد دوم. ۴) اردوان اول و مهرداد بزرگ.

۲۱. جنگهای ایران و روم
۱) فرهاد سوم و مهرداد سوم. ۲) مهرداد چهارم و اورونت اول. ۳) فرهاد چهارم. ۴) اردوان سوم. ۵) بردان، گودرز، و بلاش اول. ۶) پاکور و خسرو. ۷) بلاش دوم و بلاش سوم. ۸) بلاش چهارم. ۹) بلاش پنجم و اردوان پنجم. ۱۰) آخرین نگاه بەشاهنشاهی پارتیان.


بخش پنجم : نقش تمدن ایران باستان در خاورمیانه

موضوعاتِ بخش پنجم
۲۲. ویژگیهای فرهنگ ‌ایرانی ‌‌و سهم آن ‌در تمدن‌سازی

۲۳. نقش فرهنگ ایرانی در تحول ادیان ‌خاورمیانه


بخش ششم : شاهنشاهی ساسانی

موضوعاتِ بخش ششم
۲۴. تشکیل شاهنشاهی ساسانی توسط اَردَشَیر بابکان
ظهور اَردَشَیر بابکان در پارس ، تشکیل شاهنشاهی ساسانی، شخصیت اَردَشَیر بابکان، اقدامات عمرانی اَردَشَیر بابکان، اصلاحات دینیِ اَردَشَیر بابکان، اصلاحات سیاسی‌اجتماعی اَردَشَیر بابکان

۲۵. شاپور اول۔ احیای شکوه ایران
آیا شاپور پسر اَردَشَیر بود؟، حفظ دست‌آوردهای اَردَشَیر بابکان توسط شاپور اول ، لشکرکشیهای شکست‌آمیز امپراتوران روم بەایران، نظام شاهنشاهیِ شاپور اول

۲۶. مانی، پیامبر شادی‌ستیز و تبلیغ‌گر زهد و رنج‌کشی 
پیدایش آئینهای مَندایی و غنوصی، ظهور مانی، شیوۀ تبلیغی مانی، تعالیم مانی، تشکیلات مانوی ، فرجام مانی، تأثیر دین مانی

۲۷. قدرت‌گیری فقیهان و پی‌آمدهایش
اختلافات مذهبی مغان و آشفتگی اوضاع سیاسی کشور، ازسر گرفته شدنِ تجاوزات رومیان و شکست خفت‌بار ارتش ایران، بازتدوینِ اوستای ساسانی بر مبنای مذهب مغان، اردَوی‌راج‌نامه، اخلاق‌نامۀ مزدایَسنان، گزید‌ه‌ای از اندرزنامۀ آتَرپاد مِهراِسپَند

۲۸. شاپور دوم (شاپور ذوالأکتاف)
سرکوب قبایل عرب توسط شاپور دوم، جنگهای ایران و روم در زمان شاپور دوم، سخنِ آخر دربارۀ شاپورِ دوم

۲۹. یزدگرد اول و بهرام پنجم (بهرام گور)
آشفتگیِ کوتاه‌مدتِ پس از شاپور دوم، یزدگرد اول، بهرام پنجم (بهرام گور) ، ملت‌دوستی بهرام گور

۳۰. گسترش مسیحیت در خاورمیانه و پی‌آمدهایش
عیسا مسیح و پیدایش مسیحیت، گسترش مسیحیت در خاورمیانه، تحریکات کشیشان در میان‌رودان و ارمنستان، اوج گرفتن مشکل ارمنستان، شورش ضد ایرانی مسیحی‌شدگان ارمنستان، نزاع کشیشان برسر لاهوت و ناسوت مسیح

۳۱. بهدینِ مزدک، نهضت احیای تعالیم زرتشت
دوران نکبت سیاسی کشور، سلطنت شاهقباد، ظهور مزدک، تعالیم مزدک، مخالفت فقیهان و زمین‌سالاران با اصلاحات مزدک ، تجدید مشکل ارمنستان و اشغال آمیدا توسط رومیان ، فرجام نهضت مزدک

۳۲. خسرو انوشە‌روان دادگر
پی‌گیریِ پاک‌سازیِ کشور از بهدینانِ مزدکی ، اصلاحات انوشە‌روانی، روابط ایران با ترکستان و امپراتوری روم در زمان انوشە‌روان، روابط ایران با چین و هند در زمان انوشە‌روان، تصرف کشور یمن بەفرمان انوشە‌روان ، شکوه تمدن ایرانی در زمان انوشە‌روان 

۳۳. هرمز چهارم و شورش بهرام چوبینە
مخالفت اقتدارگرایان با سیاستهای هرمز چهارم، تجاوز همزمان ترکان و رومیان بەمرزهای کشور، شکست ترکانِ متجاوز از سپهبد بهرام چوبینە، برانگیختن رقیبانِ چوبینە هرمز را برضد او و شورش چوبینە، کودتای گستهم و بندویە برضدِ هرمز چهارم ، ضد کودتای بهرام چوبینە و تشکیل سلطنتِ پارتی، گریختن خسرو پرویز از ایران و پناهنده شدن بەقیصر روم، لشکرکشی خسرو پرویز بەایران، شکست و فرارِ بهرام چوبینە

۳۴. خسرو پرویز، آخرین شکوه شاهنشاهی ایران
پادشاهی خسرو پرویز، فرجام بهرام چوبینە، فرجام گستهم و بندویە، اوج قدرت تاریخی ایران در زمان ساسانی، شکوه سلطنت خسرو پرویز

 
 

گزینوفون می‌نویسد: کودکان ایرانی در مدارسشان فنون قضاوت و عدالت و اداره می‌آموزند.  معلمان در این مدارس قضایای مختلف را برای شاگردان به‌تمرین می‌گذارند، اتهامات فرضی ازقبیل دزدی و راهزنی و رشوه‌خواری و تغلب‌کاری و تعدی و اموری که معمولاً اتفاق می‌افتد را برضد برخی از دانش‌آموزان مطرح می‌کنند و از دانش‌آموزانِ دیگر می‌خواهند تا دربارۀ آنها حکم داده مرتکب چنین بزههائی را کیفر دهند. نیز، آنها یاد می‌گیرند که به‌کسانی که اتهام ناروا به‌دیگران می‌زنند کیفر دهند. درنتیجۀ چنین آموزشهائی کودکانِ ایرانی از سنینِ اولیۀ عمرشان با بدیها و نیکیها آشنا می‌شوند و می‌کوشند که خودشان را به‌بهترین خصلتها بیارایند و در آینده مرتکب اعمال خلاف نشوند. آنها حتی می‌آموزند که کسی‌که توانِ انجام کار سودمندی برای دیگران دارد ولی از انجامش خودداری می‌ورزد را نیز مجازات کنند؛ زیرا خودداری از انجام کار نیک در عین توانِ انجام آن را ناشکری دربرابر نعمتهای خدا می‌شمارند، و ناشکری را درخور کیفر می‌دانند. این از آن‌رو است که آنها عقیده دارند که انسان ناشکر نسبت به ادای وظیفه‌اش در قبال پدر و مادر و اطرافیان و جامعه و کشورش سستی و اهمال می‌کند؛ و کسی‌که در انجام وظیفه‌اش اهمال کند انسان بی‌شرمی است که ممکن است مرتکب هر کار خلاف اخلاقی بشود. از دیگر آموزشهائی که در این مدارس به‌کودکان داده می‌شود تسلط بر نفس و نظارت بر خویش و نظارت بر کردارهای دیگران، و اطاعت کهتران از مهتران و کاردیدگان است. ایرانیان همچنین به‌کودکان می‌آموزند که چه‌گونه در خورد و نوشْ جانب اعتدال را مراعات کنند؛ به‌همین جهت، دانش‌آموزان نه با مادرانشان که با آموزگارانشان غذا می‌خورند، و این غذا را نیز آنها از خانه‌هایشان با خودشان می‌آورند. کودکان درکنار این آموزشها، تیراندازی و زوبین‌افکنی می‌آموزند. اینها آموزشهائی است که تا سنین 15 و 16 سالگی به‌کودکان و نوجوانان داده می‌شود، و پس از آن آنها وارد دوران جوانی می‌شوند و چیزهائی به‌آنها آموخته می‌شود که مخصوص بزرگسالان است.

 

هرودوت در سخن ازخصلتهای ایرانیان می‌نویسد: ایرانیان دروغ را بزرگ‌ترین گناه می‌دانند، و وامداری را ننگ می‌شمارند، و می‌گویند وامداری از این‌رو بد و ناپسند است که کسی‌که بدهکار باشد مجبور می‌شود که دروغ بگوید؛ از این‌رو همواره از ننگِ بدهکار شدن می‌پرهیزند. ایرانیان به‌همسایگان احترام بسیار می‌گزارند، هرچه همسایه نزدیک‌تر باشد بیشتر مورد توجه است و همسایگان دور و دورتر در مراتب پائین‌تری از احترام متقابل قرار دارند. ایرانیان هیچ‌گاه در حضور دیگران آب دهان نمی‌اندارند و این کار را بی‌ادبی به‌دیگران تلقی می‌کنند؛ آنها هیچ‌گاه در حضور دیگران پیشاب نمی‌کنند و این عمل نزد آنها از منهیات مؤکد است. در میگساری تعادل را مراعات می‌کنند و هیچ‌گاه چنان زیاده‌روی نمی‌کنند که مجبور شوند استفراغ کنند یا عقلشان را از دست بدهند. ایرانیان روز تولدشان را بسیار بزرگ می‌شمارند و در آن روز مهمانی و جشن برپا می‌کنند و سفره‌های گوناگون می‌کشند، گاو و گوسفند سرمی‌برند و گوشت آنها را در میان دیگران بخش می‌کنند (خیرات و صدقه می‌دهند). آنها هیچ‌گاه در آبِ رودخانه پیشاب نمی‌کنند و جسم ناپاک در آب جاری نمی‌اندازند؛ و اینها را از آن‌رو که سبب آلوده شدن آب جاری می‌شود گناه می‌شمارند.

 هرودوت می‌نویسد: ایرانیان معبد نمی‌سازند، برای خدا پیکره و مجسمه نمی‌سازند. آنها خدای آسمان را عبادت می‌کنند و میترا و اَناهیتا‌ و همچنین زمین و آب و آتش را می‌ستایند. آنها حیوانات را در جاهای پاک قربانی می‌کنند و گوشت قربانی را در میان مردم تقسیم می‌کنند و عقیده ندارند که باید چیزی از آن را به‌خدا داد، زیرا می‌گویند که آنچه به‌خدا می‌رسد و خشنودش می‌سازد روح قربانی است نه گوشت او. وقتی می‌خواهند قربانی بدهند حیوان را به‌جائی که فضای باز است می‌برند، آنگا به‌درگاه خدا دعا می‌کنند. در دعاکردن نیز رسم نیست که حسنات را برای شخصِ خود بطلبند، بلکه برای پادشاه و همۀ مردم کشور دعا می‌کنند و خودشان را نیز یکی از اینها می‌شمارند.
 

از ویژگی فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ‌کدام از عیدهای ایرانی با برگزاری مراسم برای هیچ انسانی در ارتباط نبود بلکه هرکدام از عیدها (نوروزِ کوچک که اکنون نوروز گوئیم، نوروز بزرگ که اکنون سیزده‌ به‌در گوئیم، مهرگان، سده، و جشنی که اکنون چارشنبه سوران گوئیم) مراسمی بود که برای پیوند با طبیعت برگزار می‌شد و مستقیماً با تحولات طبیعی در ارتباط بود. دین ایرانی به‌ شادزیستی بهای بسیار داده بود، و از این‌رو عید ایرانی نه مراسم عبادی بلکه سور و سرود و رقص دسته‌جمعی بود و جشنهایش مراسم شادی و سور و ستایش زیبایی‌ها بود.  در فرهنگ ایرانی نه برای بزرگداشت انسانها ­حتی زرتشت­ مراسم دینی برگزار می‌شد و نه برای هیچ‌کدام از شخصیتهای دیگر. این از آن‌رو بود که ایرانی برای هیچ انسانی تقدس و عصمت قائل نبود تا به‌خاطرش مراسم دینی برپا کند. ایرانی برای طبیعت جشن برپا می‌کرد و همراه با طبیعت ابراز شادی و سرور می‌نمود.

از دیگر ویژگیهای فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ انسانی دارای تقدس شمرده نمی‌شد، بلکه تقدس خاص خدا و ایَزدان و فضایل ملکوتیِ هفتگانه بود که ضمن سخن از زرتشت شاختیم. به همین سبب بوده که در تمام دوران هخامنشی و پارتی و ساسانی هیچ زیارتگاهی برای هیچ انسانی، نه برای مغان و نه آتَروَنان و نه هیربدان، ساخته نشد. و از همین‌رو است که واژه‌هائی معادل «عصمت» و همچنین «زیارت» به مفهوم مذهبیش (زیارت به‌مفهومی که ما پس از مسلمانی‌مان شناخته‌ایم) در زبان ایرانی ساخته نشده است. و از آنجائی که در فرهنگ ایرانی هیچ انسانی در هر مقامی که باشد دارای تقدس و عصمت نیست، عقیده به اینکه انسان بتواند واسطه و شفیع میان انسان و خدا شود نیز در فرهنگ ایرانی وجود نداشت. زرتشت نیز واسطۀ میان انسانها و خدا شمرده نمی‌شد بلکه آموزگاری بود که نیک‌بودن و نیک‌زیستن را به انسانها آموخته بود. انبیای قوم سامی هم در حیاتشان و هم همیشه پس از مرگشان واسطه‌های میان خدا و مریدان خویش شمرده می‌شدند، و مریدانشان به‌اندازۀ فرمانهائی که برای انبیاء و جانشینانِ انبیاء می‌بردند و به‌اندازه‌ئی که به معبد خدمت می‌کردند و ثمرۀ تلاش و کارشان را به عنوان زکات و صدقات به متولیان معبد می‌دادند انتظار داشتند که انبیاء و رهبران دینشان در زندگی‌شان و حتی پس از مرگشان برایشان نزد خدایشان وساطت کنند (شفیع بشوند) تا خدا از خطاهایشان درگذرد؛ یعنی مردگان نیز واسطه میان انسان و خدا بودند. اما در دین ایرانی هیچ‌گاه چنین باوری دربارۀ انسانهای زنده و مرده شکل نگرفت.

 

نماز نیز در دین ایرانی نه همچون نمازِ ادیان سامی ستایش پیامبرشاه و انسانهای مدعیِ‌ نمایندگیِ خدا و ستایش اعضای خانوادۀ پیامبرشاه، و نه دعا و تضرع و ابراز خواری و ذلت در حضور خدا به‌خاطر جلب ترحم خدای جبّار، بلکه ستایش ارزشها و پدیده‌های سومند بود که جلوه‌های عینیِ رحمت آفریدگار شمرده می‌شدند. به‌عبارتِ دیگر، نماز در دین ایرانی مجموعه‌ئی از سرودهای ستایشِ ارزشها و پدیده‌هائی بود که در خدمت سعادت بشر بودند؛ و در میان اینها سپنتَە‌مَنیو (منش مقدس) و وهومنَە (نیک‌اندیشی و نیک‌رفتاری) و اَرتَە (عدالت) از مقام والائی برخوردار بودند و در نمازها بیشتر از همه مورد ستایش قرار می‌گرفتند، به‌علاوه میترا (نور حیات‌بخش) و اناهیتا (برکتِ حیات‌بخش) و باران و آبِ جاری و کشتزار و زمینِ بارور و ستورانِ سودمند و مادران و زنان ستایش می‌شدند. به‌عبارت دیگر، آنچه نماز در دین ایرانی را تشکیل می‌داد سرود تلقین به‌خود برای همسان شدن با همۀ آفریدگان سودمند و خدمت‌رسان به بشریت بود. این نیایشها به‌انسان می‌آموزد که هر فردی چنانچه از این فضایل پیروی کند و اینها را در درون خویشتن بپرورد و خودیشتن را با آنها همسان سازد خواهد توانست که به‌بلندترین مرحله از تکامل انسانی رسیده خداگونه شود، و در این‌باره هیچ تفاوتی میان انسانها وجود ندارد. 

 
 
 

امیرحسین خنجی


لطفا وقتی ایمیل می‌نویسید خانۀ سابجکت را خالی مگذارید وگرنه ممکن است ایمیلتان خوانده نشود

   

امیرحسین خُنجی، تاریخ و فرهنگ ایران زمین
AmirHussain Khonji, Iran: History and Culture @ irantarikh.com, 2001-2013